شیما بخشنده بازیگر نقش عاطفه در سریال ستایش است. سریال ستایش به کارگردانی سعید سلطانی و تهیهکنندگی آرمان زرینکوب تهیه و تولید شده است. با بیوگرافی شیما بخشنده همراه مگ آیفوم باشید.
- بیوگرافی شیما بخشنده
شیما بخشنده متولد ۲۸بهمن ۱۳۵۸ در تهران است. او فارغ التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری است.
شیما بخشنده در حوزه بازیگر ی سینما ، تئاتر، تلویزیون ، عروسک گردانی، نویسندگی، صدا پیشگی نیز فعالیت دارد.
وی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۷ آغاز کرده است.
خانم بخشنده در فیلم شهر موشها و سریال کلاه قرمزی به عنوان عروسک گردان حضور داشت.
وی همچنین در حوزه نویسندگی برای کودک و نوجوان نیز فعال است و آثاری نظیر رنگین کمان، مدرسه حشرات، تابستان شاد، سرزمین الفبا، کلبه بابا عماد، مدرسه نیلوفری، انگوری ها و… از مهم ترین کاری های هنری او می باشد .
- همسر شیما بخشنده کیست؟
او سالها است که با روزبه سجادی حسینی ، دستیار کارگردان و پسر بازیگر معروف فرید سجادی حسینی ازدواج کرده و حاصل این ازدواج یک دختر است.
بعد از درگذشت دنیا فنی زاده عروسک گردان کلاه قرمزی ، کار عروسک گردانی کلاه قرمزی به شیما بخشنده سپرده شد او سالها با این گروه همکاری می کند و پیش از این عهده دار عروسک گردانی «دختر همسایه» بوده است.
بیوگرافی شیما بخشنده بازیگر نقش عاطفه در سریال ستایش ۱ + همسرش | عکس های شخصی
شیما بخشنده برای نمایش های خواب های خاموشی، خانه عروسک، آلات، درام های زندگی و پدرخوانده روی صحنه تئاتر رفت.
- بازیگران سریال ستایش
در این سریال بازیگران زیادی نظیر داریوش ارجمند، نرگس محمدی، مهدی سلوکی، سیما تیرانداز، مهدی پاکدل، رامسین کبریتی، قربان نجفی، محمود عزیزی، زهرا سعیدی، شیوا خنیاگر، مهدی میامی، رابعه اسکویی ، نادر سلیمانی و… به ایفای نقش پرداختند.
-
خلاصه داستان فصل اول سریال ستایش
سریال ستایش، قصهٔ دختر جوانی به نام ستایش را روایت میکند که برای نجات برادرش از خطری که در پی فرار او از خدمت سربازی وی را تهدید میکند، به دوست برادر خود، طاهر فردوس پناه برده و با تمهیداتی برادرش را راهی مرز مینماید. محمد، برادر ستایش در مرز کشته شده و طاهر به زندان میافتد. در نهایت با رضایت خانوادهٔ محمد، طاهر از زندان آزاد شده و از آنجایی که مجذوب و شیفتهٔ ستایش شده بود، علیرغم مخالفت خانوادهٔ خود و خانوادهٔ ستایش و با وجود میل باطنی ستایش، با او ازدواج نموده و صاحب دو فرزند دختر و پسر میشود. طاهر همسر ستایش بهدلیل حسادت همسر برادر خود (انیس، همسر صابر) که میخواست طاهر را بکشد تا پس از مرگ حشمت فردوس تمام مال و اموالش به صابر و در واقع خودش و فرزندانش برسد، متهم به حمل مواد مخدر گشته و پس از فرار از دست مأمورین پلیس در تصادفی به کما رفته و دچار مرگ مغزی میشود و پس از مدتی، از دنیا میرود. ستایش در فراغ برادر، همسر و مادر خود و با وضعیت نامناسب پدرش به زندگی با دو فرزندش همچنان ادامه داده و از دست پدر شوهر خود، حشمت فردوس که میخواست سرپرستی محمد را برعهده بگیرد تا به گفتهٔ خودش اسم او را به یدک بکشد، فرار میکند و مخفیانه از تهران میرود. آنها پس از فرار به شهرهای مختلف سرانجام به اکبرآباد، زادگاه مادرش و پیش پدربزرگ او، خان بهادر اکبرآبادی (جمشید مشایخی) میروند. اما در آنجا خان دوم ده، فتحاللهخان گلهداری (شهاب عسگری) از محمود پدر ستایش کینه دیرینه دارد. سی سال قبل پدر ستایش در جوانی پسر کوچک فتحاللهخان را که گم شده بود، در شب عاشورا به داخل حسینیه میبرد؛ اما بهعلت خوابآلودگی و برای اینکه آبرویش پیش بهادر خان نرود او را از تعزیه خان بهادر بیرون میکند و او در راه اسیر گرگها شده و کشته میشود. فتحالله خان پس از آن با خود عهد بست که انتقام پسرش را از محمود بگیرد. پدر ستایش که به بیماری آلزایمر مبتلاست شبانه از خانه خان بهادر بیرون میرود و اتفاقی نوه فتحالله خان را که در جنگل گم شده بود نجات میدهد اما خودش طعمه گرگها شده و میمیرد. مرگ پدر ستایش و نجات نوه فتحاللهخان توسط او، سبب آشتی و دوستی فتحاللهخان گلهداری و خان بهادر و اهالی علیامحله و سفلیمحله اکبرآباد میشود اما از طرفی، محل سکونت جدید ستایش نیز برای فردوس توسط پلیس آشکار شده و او میخواهد به آنجا برود، اما قبل از رفتن سکته میکند و صابر را جای خود میفرستد، صابر که سودای اموال فردوس را دارد، به پلیس دروغ میگوید که آنها را نمیشناسد. پدربزرگ ستایش سند یک مغازه که هدیه عروسی پدرش بود را به او میدهد و ستایش با کمک او یک خانه اجاره میکند و به آنجا پناه میبرد.
نظر خود را بنویسید